جدول جو
جدول جو

معنی قاضی باجی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی باجی
سلیمان بن خلف بن سعد، مکنی به ابوالولید مالکی، اندلسی فقیهی است حافظ، مفسر، متکلم ادیب، شاعر، از اکابر علمای اندلس که در فقه و حدیث و اکثر فنون دیگر وحید عصر خود بوده است، وی نخست در اندلس اقامت داشت پس سه سال در مکه و سه سال در بغداد ماند و به تدریس فقه و نشر احادیث نبوی پرداخت و عاقبت باز به اندلس برگشت و به منصب قضا پرداخت، وی در شب پنجشنبه 19 رجب سال 474 یا 494 هجری قمریدر شهر مریه از شهرهای اندلس وفات یافت، او راست:
1- احکام الفصول فی احکام الاصول، 2- الاشاره در اصول فقه، 3- الایماء در فلسفه، 4- التسدید الی معرفه التوحید، 5- التعدیل و التجریح فی من روی عنه البخاری فی الصحیح، 6- تفسیر القرآن، 7- سنن المنهاج، 8- شرح الموطاء، 9- مسائل الخلاف، 10- الناسخ والمنسوخ و جز اینها، (معجم الادباء ص 246) (معجم المطبوعات 511) (لغات تاریخیه) (جغرافیه ج 1 ص 79 و روضات ص 327 و ابن خلکان ج 1 ص 231) (ریحانه الادب ج 1 ص 134) رجوع به سلیمان بن خلف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سردان شهرستان زنجان، در 44هزارگزی شمال باختری سردان و 2هزارگزی راه عمومی واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه چال و محصول آن غلات و انگور و گردو و انار و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
عمر بن سهلان ساوجی (ساوی) ملقب به زین الدین از بزرگان و دانشمندان عهدسلطان سنجر است. وی کتاب بصائر نصیری را در علم حکمت و منطق به نام نصیرالدین محمود بن مظفر خوارزمی تصنیف نمود. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515). و رجوع به الهیات دانشنامۀ علائی چ معین ص یج - ید (مقدمه) شود
لغت نامه دهخدا
ابن قاضی مسعود از شعرا و دانشمندان است که دراکثر علوم تسلط داشت، وی سفری به هندوستان کرد و ازعنایات اکبرشاه برخورداری یافت، این بیت او راست:
بر من شب هجران تو رحم است که چون شمع
میسوزم و جان میدهم و چاره ندارم،
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام، در 48000گزی جنوب خاور چرداول و کنار راه مالرو شیروان به مهران واقع و کوهستانی و سردسیر است، 250 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات، ذرت، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل ابومحمد قاضی بستی وی از هشام بن عمار و هشام بن خالد ازرق و قتیبه بن سعید حدیث شنید. و ابوجعفر محمد بن حیان و ابوحاتم احمد بن عبدالله بن سهل بن هشام بستی و جز ایشان از وی روایت کرده اندو بسال 307 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان: بست)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
محمد بن احمد بن عثمان بساطی، ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبدالله. از قبیلۀ طائی و از علمای مالکی مذهب است. وی به سال 778 هجری قمری در 18سالگی به مصر رفت و در فقه و اصول و معانی و بیان و علوم عربی و فنون عقلی براعت یافت و مدتی در کمال فقر و تنگدستی بوده به طوری که بر روی پوست نی خوابیدی تا در نتیجۀ صبر و تحمل بخت خفته اش بیدار و به مدرسی شهرهائی منصوب عاقبت قاضی القضاه دیار مصر بود و مدت بیست سال با کمال استقلال به تمشیت امور قضائی اشتغال داشته و امام شمنی و قاضی القضاه محیی الدین مالکی و جمعی دیگر از اکابر وقت از وی استفادۀ علمی نموده اند. او راست: 1- حاشیۀ شرح مطالع. 2- حاشیۀ مطول. 3- حاشیۀ مواقف. 4- شفاء العلیل فی شرح مختصر الشیخ خلیل در فقه مالکی. 5- المغنی در فقه. وی در روز پنجشنبه 12 رمضان سال 842 به مرض قولنج وفات یافت. (کشف الظنون) (روضات الجنات ص 794) (ریحانه الادب ج 3 ص 275)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
علی، مکنی به ابوطالب. وی قاضی القضاه بغداد و دانشمندی صاحب نفوذ و قدرت بود. او به سال 593 هجری قمری وفات یافت. جسد وی به کاظمیه نقل شد و در مقبرۀ مخصوصی که تا چند قرن هم باقی و به نام وی معروف به ود مدفون گردید. (تاریخ کاظمین عباس فیض ص 269)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان راه جرد بخش دستجرد شهرستان قم، در 27هزارگزی خاور دستجرد و سر راه فرعی قم به دستجرد در دامنه واقع و سردسیر است، 247 تن سکنه دارد، آب آن از 3 رشته قنات و محصول آن غلات و پنبه وبادام و پسته و انگور و شغل اهالی زراعت است، مزارع فیروزآباد و ده کرم و ابراهیم آباد جزء این ده است، راه ماشین رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
ابن محمد علی، مشهور به قاضی. متوفی به سال 1312 هجری قمری ابن محسن قاضی تبریزی طباطبائی از اکابر علمای امامیۀ تبریز عصر حاضر بوده و مراتب علمی را با محاسن عمل توام داشته است. وی به سال 1285 در تبریز متولد شد و مقدمات علوم عربی و فقه و اصول را در همان شهر از دانشمندان وقت فراگرفت و به سال 1308 برای ادامۀ تحصیلات به عتبات عزیمت نمود و در اخلاق به حوزۀ قطب العارفین ملاحسینقلی همدانی و در فقه و اصول به درس حاج میرزا حبیب الله رشتی و فاضل شربیانی و ملا اسماعیل قره باغی حاضر شد و سپس به تبریز مراجعت کرد و پس از چند سال باز عازم نجف گردید و در حوزۀ درس آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی و دیگران حاضر شد و به اجازه های چندی در اجتهادو روایت نائل گشت آنگاه به سال 1324 به تبریز مراجعت کرد. تألیفاتی دارد. او راست: 1- حاشیۀ رسائل شیخ انصاری. 2- حاشیۀ ریاض المسائل. 3- حاشیۀ فصول الاصول. 4- حاشیۀ مکاسب شیخ. 5- الخیارات و اقسامها واحکامها. 6- الدرر الغرویه فی الفوائد العلمیه. وی به سال 1366 هجری قمری در تبریز وفات کرد و به قم نقل شد و در آنجا مدفون گردید. (ریحانه الادب ج 3 ص 263)
لغت نامه دهخدا
عمل قالی باف، شغل بافنده قالی،
محل بافتن قالی، کارگاه قالی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل سالم است، 110 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قالی بافی
تصویر قالی بافی
غالی بافی تون کردن (مهابادی) عمل بافتن قالی
فرهنگ لغت هوشیار